شیطون بابایی

ساخت وبلاگ
ددی کی میخوابی؟ من: چطور دخترم؟آیلین: آخه میخوام چراغا رو خاموش کنم تاریک بشه، ماهیها هم بتونن بخوابن .... چند شب پیش با دخملی دو شب رفتیم مسابقه والیبال شهرداری گنبد تو سالن خانه والیبال تهران. تجربه قشنگی بود واست و کیف میکردی(البته چند تا فحش هم یاد گرفتی که جرات نداشتی پیش مامان بگی شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 6:33

دیروز ساعت ۷ و نیم شب بازی فوتبال ایران و ترکمنستان بود تو استادیوم آزادی. دو تایی با هم رفتیم دخملی. البته مامان و ایلای ما رو رسوندن و بعدشم اومدن دنبالمون رفتیم هایپر .بار اول استادیوم رفتنت بود و خیلی حال کردی عزیزکم. میکفتی: استادیوم بهتر از سالن والیباله چون کمتر فحش میدن شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 6:33

ازم قول گرفته بودی که اگر تا سر شب تکالیف مدرسه و مادم رو انجام بدی ببرمت پارک بازی کنی.اومدیم هنرمندان. فقط خودت و ددی. اول حسابی اسکیت بازی کردی با سگهای پارک . اینقد بازی کردی گفتم حتما خسته شدی. گفتی بریم تو ماشین اسکیتو بزاری و توپ والیبال بگیری. اونم حسابی با همدیگه بازی کردیم. الانم نیم ساعتیه که با وسایل بازی بازی میکنی. تازه فهنیدم بنده خدا چه انرژیی بوده که نیاز داشته به تخلیه شدن شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 0:26

خیلی وقته که نمیتونم بیام اینجا و خاطراتتو ثبت کنم دخملی من.چند روز پیش تولدت بود. تولدی که همه ساله از 6-7 ماه قبلش روز شماری میکنی!بیست و یکم شب بود که نشسته بودیم . فردا قرار بود مامان دندونای عقلشو بکشه و ایلای هم سه تا دندون رو ترمیم کنه. واسه همین مامان پیشنهاد کرد که بریم شام بیرون( روما کرج). خلاصه به شما و ایلای نگفتیم و راه افتادیم بیرون. (بهتون گفتیم که دوست بابا کرجه و بابا میخواد دوستشو ببینه). بعد یکساعت و خورده ای با ترافیک زیاد یهو رفتیم تو پارکینگ رستوران . شما تا اون موقع عم متئجه نشده بودی تا اینکه وارد سالن رستوران شدیم و ....( سینی مخصوص روما). ذوقی کرده بودی توصیف ناپذیر و همش تشکر میکردی. دیر وقت حدود نزدیکای یک شب بود فک کنم که رسیدیم خونه. روز بعدشم که خودت با کمک ایلای جان کیک خامه ای درست کردین تو خونه و یه جشن کوچیک 4 نفره گزفتیم واست. 24 ام شب هم مهناز خاله اینا دعوت کردن که خونواده فرزاد عمو اینا هم اومده بودن و اونجا هم برات جشن گرفتن و کادو بهت دادن. اونجا هم سورپرایز شده بودی حسابی. این از جشن تولد ورودت به ده سالگی.مدرسه ات رو هم از مدرسه قبلیت ناراضی بودیم و دنبال یه مدرسه جدید برات هستیم . ببینیم شامران میشه یا نه.خودتم که همچنان همون روحیات بچه گانه شاد و شلوغیت رو داری و هیچوقت خندیدنهای پشت سر هم قشنگت یادمون نمیره. باهات که بازی میکنم حسابی بهت خوش میگذره. مادم رو همچنان داری میری ولی کلا خیلی دل به درس نمیدیشدید دوستت دارم کوچولوی دوست داشتنی شیطون من [ جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:15 ] [ باوایی ] [ ] شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1402 ساعت: 3:49

یکی دو ماهیه که مدارس رو غیر حضوری کردن و الان تازه دو روزه که دوباره حضوری از سر گرفتن.مدرسه قبلیتو همون ماه اول عوض کردیم و الان مدرسه ات نزدیک مدرسه ایلای جانه. خدا رو شکر خودتم راضی هستی . خیلی غصه میخوری وقتی مدارس غیر حضوریه و دوست داری همش بری . البته نه برای درس خوندن بلکم واسه بازی کردن!!انرژی و شور و نشاطی که تو داری رو عزیزک ددی، ایشاله هیچوقت خدا ازت نگیره.این روزا همش اصرار اصرار که کلاس شمشیربازی( سوردینگ) و سویمینگ ثبت نامت کنیم و روز شماری میکنی که من امتحانام تموم بشه و دو تایی با هم بریم بگردیم. کافه و کتاب و ...بشدت دوستت دارم دخملک خودم. بوس نوشته شده در چهارشنبه پنجم بهمن ۱۴۰۱ساعت 14:10 توسط باوایی| شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 100 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 14:31

تقویم تبلیغاتی روی میز 

باوایی چاپ نوروزی یعنی تقویمی که فقط نوروز رو نشون میده؟!

نه دخترم نوروزی فامیلی طرفه شیطون بابایی...

ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 18:58

امروز تولد ۸ سالگیته دخملی من. گرچه اوضاع وخیمه شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 18:58

سلام بر دخترک شیطون خودممدرسه ات شروع شده ساعت 8.30 تا 12.30 .(تق و لق) سرویست هم که هنوز درست نشده و گویا پیمانکار سرویس با نرخهای مصوب زیر بار نمیره!! (عجب!! ) . خلاصه بعضی روزا من از کار میزنم میبرمت . بعضی روزا مامان ، بعضی روزا ایلای سیس با اسنپ میاد دنبالت و بعضی روزا هم که نمیری!! (وضعی شده خلاصه).ایشاله که همه چی درست بشه و ما هم کنارتون باشیم تا شماها بتونید تو مسیر خوب در زندگیتون قرار بگیرید و همه آرامش رو تجربه کنیم.دوستت دارم بدجور نوشته شده در شنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۱ساعت 12:42 توسط باوایی| شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 18:58

ماه آخر ترم بهار هستی شیطون بلای من. خدا به مامان صبر بده که تحملت میکنه و بازم دنبال درسای فارسی و انگلیشت هست شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 8:29

سلام دخملک مندیروز روز دختر بود ‌. پس از کلی گشتن و معطلی از بازار گل ستاری دو تا گل گلدونی کوچیک گرفتم تا مراقبش باشید و مراقبت از گل رو یاد بگیرید. دو تا کیک نقلی آرامیس هم گرفتم تا سورپرایز بشید. اومدم خونه قموشی، خواب بودی عزیزکم. خسته از فعالیت و جنب و جوش مدرسه . ساعتی بعد ایلای خانوم با همکلاسیاش تو ایران مال قرار گذاشته بود و خونوادگی رفتیم اونجا. همه بچه ها با مامان باباهاشون اومده بودن‌ .خلاصه تا پاسی از شب اینقدر شلوغ کردی و دویدی . برگشتن به خونه هم به زور نشستیم و جشنتون رو گرفتیم. ایشاله همیشه پرجنب و جوش باشی دخمل گلمدوستت دارم شدید. روزتم مبارک نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم خرداد ۱۴۰۱ساعت 10:17 توسط باوایی| شیطون بابایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شیطون بابایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylinka بازدید : 153 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 8:29